صيانت کارگزاران
با آنکه حضرت علي عليهالسلام اهتمام ويژهاي در انتخاب کارگزاراني شايسته و با کفايت داشت و افرادي را که از هر لحاظ لياقت کافي براي اداره امور جامعه داشتند، به کار ميگماشت، ولي پس از انتخاب، آنان را به حال خود وانميگذاشت و به شيوههاي گوناگون تلاش ميکرد آنان را از افتادن در دام انحراف باز دارد. برخي از اين شيوهها عبارتاند از:
>نشان دادن راه
>تامين مالي کارگزاران
>انجام بازرسي مستمر
>تشويق درستکار و تنبيه خلافکار
>حسابرسي کارگزاران
نشان دادن راه
آن حضرت با نشان دادن خط مشي و شيوه رفتار کارگزار صالح که از طريق راهنمايي و پند و اندرز و نصيحت صورت ميگرفت، آنان را نسبت به لغزشهايي که در طريق قدرت وجود دارد، آگاه ميساخت؛ چنان که در نامههايي که به کارگزاران نوشته است، بهترين اندرزها و پندها را ميتوان مشاهده نمود.
آن حضرت در نامهاي که به مالک اشتر نوشته است، او را در مقابل حوادث و چگونگي حکومت چنين راهنمايي ميکند.
«اي مالک، بدان من تو را به کشوري فرستادم که پيش از تو دولتهاي عادل و ستمگري بر آن حکومت داشتند و مردم به کارهاي تو همان گونه مينگرند که تو در امور زمامداران پيش از خود مينگري و هماره درباره تو همان خواهند گفت که تو درباره آنان ميگفتي... . از گذشت خود آن مقدار به آنها عطا کن که دوست داري خداوند از عفوش به تو عنايت کند.
بايد افرادي که درباره مردم عيبجوترند از تو دور باشند. در تصديق سخنچينان شتاب نکن؛ زيرا آنان اگرچه در لباس ناصحان جلوهگر شوند، خيانت کارند. بخيل را در مشورت خود راه مده؛ زيرا تو را از احسان منصرف و از تهيدستي و فقر ميترساند... . با افراد باشخصيت و اصيل و خوش سابقه رابطه برقرار کن و پس از آن با مردم شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار ؛ چراکه آنها مراکز نيکياند. در ميان مردم، برترين فرد نزد خداوند را براي قضاوت برگزين و... . [نهج البلاغه، نامه 38.] .»
آري حضرت علي عليهالسلام اينچنين به کارگزاران خود پند و اندرز ميدهد و آنها را از لغزشهايي که ممکن است دچار آن شوند، بيمه ميکند.
تامين مالي کارگزاران
کارگزاران با تأمين معيشت، ديگر از لحاظ مالي نيازمند نخواهند بود تا چشم طمع به دست اين و آن بدوزند و يا اينکه ثروتمندان بخواهند آنان را از طريق پول و ثروت تطميع کرده و بفريبند و به مطامع سياسي خود برسند. امام علي عليهالسلام از طريق رفع مشکلات و توسعه زندگي کارگزاران، سلامت نظام اداري را تضمين مينمايد.
حضرت علي عليهالسلام در قسمتي ديگر از عهدنامه مالک چنين تصريح ميکند:
«... ثُمَّ اَسْبِـغْ عَلَيْهِمُ الاَْرْزاقَ فاِنَّ ذلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِصْلاحِ اَنْفُسِهِمْ، و غِنيً لَهُم عَنْ تَناوُلِ ما تَحْتَ اَيْديهِمْ؛ [همان، نامه 53.] سپس روزي فراوان بر آنان ارزاني دار؛ زيرا اين کار آنها را در اصلاح خويش تقويت ميکند و از خيانت در اموالي که زيردست آنها است، بينياز ميسازد.»
انجام بازرسي مستمر
آن حضرت هميشه به فرمانداران خود توصيه مينمود که افرادي خبره و متعهد و امين به عنوان بازرس به صورت آشکار و پنهان، کار عاملان و کارمندان حکومتي را مورد بررسي قرار دهند و آنچه را که مشاهده نمودهاند، به فرمانداران گزارش دهند؛ چنانکه به مالک اشتر چنين امر ميفرمايند:
«... ثُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدقِ والوَفاءِ عَلَيْهِم، فَاِنَّ تَعاهُدَکَ فِي السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتعمالِ الاَمانَةِ والرِّفقِ بالرَّعِيَّةِ. و تَحَفَّظْ مِنَ الاَْعوانِ، فاِنْ اَحدٌ مِنْهُم بَسَطَ يَدَهُ اِلي خيانَةٍ اِجْتَمَعَتْ بِها عَلَيهِ عِنْدَکَ اَخْبارُ عُيُونِکَ، اِکْتَفَيْتَ بِذلکَ شاهِدا فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقوُبَةَ في بَدَنِهِ و اَخَذْتَهُ بِما اصابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بمقامِ المَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بالخيانَةِ، و قَلَّدْتَهُ عارَ التُّهَمَةِ؛ [همان] کارهاي آنان را زير نظر بگير و [براي آنان [مأموران مخفي راستگو و باوفا بگمار؛ زيرا مراقبت و بازرسي پنهاني امور آنان، سبب ميشود که آنان به امانتداري و مداراي با مردم وادار شوند. اعوان و انصار خويش را سخت زيرنظر بگير. اگر يکي از آنان به خيانت دست زد و گزارش مأموران مخفي تو به اتفاق آن را تأييد کرد، به همين مقدار از شهادت بسنده کن و او را زير تازيانه کيفر بگير و آنچه به خاطر اعمالش به دست آورده از او بگير و او را در جايگاه ذلت قرار ده و علامت خيانت بر او بگذار و طوق بدنامي به گردنش بيفکن.»
آن حضرت در نامهاي به منذربن جارود، فرماندار خود در اصطخر چنين نوشت:
«به من گزارش دادهاند که کارهاي حکومتي را رها کرده، به لهو و لعب و صيد و شکار ميپردازي و به تفريح و گردش ميروي و در اموال عمومي و خداوند دست خيانت دراز کرده، و به خويشاوندانت دادهاي، گويي که ميراث پدر و مادر توست. به خدا سوگند! اگر اين گزارش درست باشد، همه خويشاوندانت و خاک کفشت از تو بهتر خواهند بود و بدان که لهو و لعب مورد رضاي خداوند نيست و خيانت به مسلمانان است. و سپس حضرت او را مجازات کرده و از کار برکنار کردند. [انساب الاشراف، بلاذري، احمدبن يحيي، ج2، ص 391؛ نهج البلاغه، نامه71.] .»
تشويق درستکار و تنبيه خلافکار
حضرت علي عليهالسلام همانطور که مراقب بود تا کارگزاراني شايسته و درستکار را به کار بگمارد و به دقت مواظب اعمال و رفتار و کارهاي آنان باشد، از طرف ديگر کارگزاراني را که در حوزه فرمانداري او به درستي رفتار ميکردند، مورد تشويق قرار ميداد و کساني را که در کارهايشان خيانت مينمودند، به سختي مورد مجازات و کيفر قرار ميدادند؛ چنان که در اين مورد به مالک اشتر ميفرمايند:
«ولايَکُونَنَّ المُحْسِنُ والمُسيءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سواءٍ، فانَّ في ذلِکَ تَزْهيدا لاَِهْلِ الاِحْسانِ فِي الاِحسانِ و تدريبا لاَِهْلِ الاِساءَةِ عَلَي الاِْساءَةِ. وَ اَلْزِمْ کُلاًّ مِنْهُمْ ما اَلْزَمَ نَفْسَهُ؛ [نهج البلاغه، نامه 53.] هرگز نبايد نيکوکار و بدکار نزد تو يکسان باشند که ميل نيکوکار را در نيکي کم ميکند و بدکار را به بدي وا ميدارد. هريک از آنان را مطابق کاري که انجام دادهاند، پاداش ده.»
حسابرسي کارگزاران
حضرت امير عليهالسلام بهطور پنهاني و يا آشکار به حسابرسي کارگزاران خود ميپرداخت؛ چنانکه ميبينيم براي آگاهي از اوضاع و احوال زياد بن ابيه که کارگزار آن حضرت در فارس بود، مأموري را فرستاد و به او دستور داد پس از حسابرسي کامل، آنچه را که زياد گرد آورده است، نزد من بياور. زياد گزارش نادرستي به مأمور داد. امام از طريق ديگر مأموران خويش دانست که زياد گزارش نادرست به مأمور او داده است. از اينرو، نامهاي به وي نوشت:
«اي زياد! به خدا سوگند تو دروغ گفتهاي و اگر خراج و مالياتي را که از مردم گرفتهاي کامل نزد ما نفرستي، بر تو بسيار سخت خواهيم گرفت و مجازات سختي خواهي ديد، مگر اينکه آنچه گزارش دادهاي محتمل باشد. [انساب الاشراف، بلاذري، احمد بن يحيي، ج2، ص390.] .»